امواج ایمپالس (Impulse Waves)، بر مبنای نظریه موج شکل گرفته و نشاندهنده حرکتهای پنج موجی در جهت روند اصلی بازار هستند و با قابلیت ترکیب با ابزارهای فیبوناچی و شاخصهای حجمی، امکان تعیین نقاط دقیق ورود/خروج را فراهم میآورند.
طبق تحقیقات تخصصی امواج ایمپالس در بازارهای مختلف مانند بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و کالاها، بیشترین کاربرد را در تحلیل حرکتهای بلندمدت/کوتاهمدت قیمت دارند.
در این امواج موج سوم به عنوان طولانیترین (پرقدرتترین) بخش حرکت شناخته شده، که اغلب با افزایش حجم معاملات همراه است. این امواج یکی از بنیادیترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند و بیش از 75% از معاملهگران از آنها به عنوان شاخص اصلی تشخیص روند استفاده میکنند.
مطالعات آماری نشان داده که استفاده اصولی از امواج ایمپالس، نرخ موفقیت معاملات را تا 70% بهبود میدهد. به شرطی که قوانین مربوط به شناسایی دقیق امواج رعایت شود.
همچنین بهرهگیری از نسبتهای فیبوناچی در تحلیل این امواج، به تعیین اهداف قیمتی و حد ضرر کمک قابلتوجهی میکند. بدین ترتیب، امواج ایمپالس یک ابزار مهم برای معاملهگران حرفهای محسوب شده، که میخواهند روند بازار را با دیدی عمیقتر (علمیتر) تحلیل کنند.
امواج ایمپالس بر اساس حرکت پنج موجی در جهت روند اصلی بازار شکل گرفته و از پنج زیرموج تشکیل شدهاند.
این امواج طبق قوانین مشخصی حرکت کرده که شناخت آنها، کلید موفقیت در تشخیص روندهای قوی و ادامهدار بازار است. تشخیص درست این امواج همراه با استفاده از سطوح حمایت/مقاومت و استراتژی فیبوناچی، نقاط بهینه ورود/خروج از معامله را تعیین میکند.
امواج ایمپالس به دو نوع اصلی تقسیم شده که در تحلیل دقیقتر بازار کاربرد دارند.
تفاوت اصلی این دو نوع در نحوه حرکت موج 4 بوده، که میتواند شاخص مهمی برای تشخیص پایان روند یا ادامه آن باشد. معاملهگران حرفهای با توجه به این تفاوتها میتوانند استراتژیهای خود را بهتر تنظیم کنند.
در بازارهای مالی، شناخت دقیق روند حرکتی قیمت و پیشبینی آینده آن از اهمیت بالایی برخوردار است. بر اساس نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)، تحرکات قیمت در بازار به دو دسته اصلی تقسیم میشوند.
این دو نوع موج، پایه و اساس هر ساختار موجی را تشکیل داده و تحلیلگران با درک آنها نقاط ورود/خروج بهینه، حد سود و حد ضرر را تعیین کنند.
طبق تحقیقات و مطالعات آماری، در حدود 65 تا 70% حرکتهای بازار در قالب امواج ایمپالس رخ میدهد. یعنی حرکتهای جهتدار و قوی که معمولا در پنج موج تعریف میشوند. امواج کارکشن که معمولاً در قالب سه موج ظاهر شده، حدود 30 تا 35% زمان بازار را به خود اختصاص میدهند.
امواج ایمپالس به عنوان حرکات پیشرو، نشاندهنده قدرت روند و جهت غالب بازار هستند. در حالی که امواج کارکشن اصلاحات یا بازگشتهای موقتی را نشان داده، که فرصتهای خرید/فروش بهینه ایجاد میکنند.
برای مثال در روند صعودی، حرکت قیمت در قالب 5 موج ایمپالس رو به بالا و سپس 3 موج کارکشن اصلاحی رو به پایین شکل میگیرد.
برای شناسایی امواج ایمپالس ابتدا باید روند کلی بازار در تایم فریمهای بالاتر مشخص شود. سپس باید به دنبال الگوی پنج موجی در جهت روند بود که هر موج با ویژگیهای خاصی همراه است.
🔹با تشخیص پنج موج حرکتی در نمودار و استفاده از ابزارهای فیبوناچی و حجم.
🔹در امواج کلاسیک خیر، اما در برخی ساختارهای اصلاحی ممکن است.
🔹موج سوم معمولاً طولانیترین و پرقدرتترین موج است.